حس مشترک میهن ملی

حس مشترک میهن ملی
ذخیره سازی
0
0
اشتراک‎گذاری
گزارش تخلف
منصور
«برادر عزیزم!... بد نیست بدانید، هرگاه بر فراز ارتفاعات دیوار مانند شاخ شمیران بروی و از آنجا چشمت را به سوی میهن اسلامی مان برگردانی، ارتفاعات برفی و بلند مریوان در مقابلت با قامتی بلند خودنمایی می نمایند، خیلی ساکت و آرام انگار که هنوزم که هنوز است در عزای شهیدان گمنام و مظلوم بزرگواری همچون شفیعی، همایی، آزرمی، و ... فرو رفته و بر داغشان اشک می ریزد و شاید هم می گوید بیائید و مرا از چنگ این گرگ صفتان خون خوار بیرون آورید و بر خاک پاکم که از خون صدها شهید شاهد و مظلوم رنگین است نماز گزارده و سجده به جا آورید و خاکم را بوسه باران کنید...».(گمشده مجنون، یدالله هنری لطیف پور، ص48).

متن فوق برگرفته از کتابِ «گمشده مجنون»، زندگی نامه شهید مفقود الاثر، شهید الله رضا هنری لطیف پور، از شهدای شهرستان اسدآباد همدان است که در جریان یکی از عملیات های رزمندگان ایرانی در خاک عراق و در ذیل دل نوشته آن شهید عزیز به برادرش درج گردیده است. متنی که مانند هر متنی دیگری به روی مخاطب خود گشوده است و همانند چشمه ای جوشان است که چه بسا هر مخاطبی بتواند به میزان تشنگی خود جرعه ای از آن بنوشد. اما کمتر مخاطبی است که بارِ زخم های امروز ایران را بر دوش نکشد و در گذر خود بر این چشمه جوشان «گمشده» ای نیابد؛ همان تعلقِ به میهن و احساس مشترک با دردها و سرافرازی های آن، آن هم تعلقی از روی عشق؛ زیرا تنها در عشق است که انسان حجاب تعلق از دل بر می دارد و از عزیز ترین دارایی خود که جان است نیز در می گذرد.

احساسی عاشقانه که در آن از یک سو ارتفاعات بلند میهن بر داغ فرزندان شهیدش اشک می ریزد و از سوی دیگر شهیدانی که جان بر کف، بر خاک وطن سجده می کنند و با خون خود خاک آن را رنگین! احساسِ «گمشدۀ مجنون» به وطن، احساسی است برآمده از تجربه معنوی و زیسته شدۀ آن شهید عزیز، که اسیرانی چون ما که همچنان در برکه وجودمان تعلق شنا می کند را به آن راهی نیست. اما تا جایی که به دردها و زخم های میهن مان ایران، که به حسِ مشترکِ هر ایرانی رسیده است، مربوط می باشد می توان از این احساس و میهن دوستی درس های آموخت؛ زیرا احساس «گمشده مجنون» به وطن، در نمود بیرونی آن همان «گمشده» امروز ایرانی است که ارتفاعات بلند مریوان آن از داغ جوانان کوله برش قامت خم نموده است و بلندی های آن نیز دیگر احساسی یگانه را بر نمی انگیزد تا در افق آن حسی مشترک از خزر تا خلیج فارس و از غرب تا شرق بجوشد و مردمان آن را همدلانه به مبارزه با زخم های امروز ایران فرا بخواند. زخم های که چه بسا امروز دستانی از جنس شفیعی ها، همایی ها، آزرمی ها و هنری ها را به طلب فرا می خواند تا با همان احساس میهن دوستی خود مرهمی بر آن بیابند و این بار ایران را بیش از هر چیز از چنگ «خودمحوری های داخلی» برهانند.
لینک مرجع https://goo.gl/33g8q6
ShortURL as Linkp.ir
linkp.ir/rVnW
نظرتان را بنویسید
موارد بیشتر