بازی درمانی – روش ها و مرکزیت بازی درمانی

بازی درمانی – روش ها و مرکزیت بازی درمانی
ذخیره سازی
1
0
اشتراک‎گذاری
گزارش تخلف
سامی تویز
بازی درمانی – روش ها و مرکزیت بازی درمانی

بازی درمانی روشی است که به کمک آن به کودکان دارای مشکل کمک می شود تا با مشکلاتشان مقابله کنند. این روش به عنوان ابزاری برای برقراری ارتباط بین کودک و درمانگر مورد استفاده قرار می گیرد. این شیوه بر پایه فرضی اصلی استوار است که می پندارد بازی فرایندی است که با استفاده از آن کودک نخست “من” را از غیر “من” جدا می کند و با جهانی فراتر از خود ارتباط برقرار می کند.

تعریف بازی درمانی را می توان بر اساس دیدگاه کسانی که از آن استفاده می کنند مورد توضیح قرار داد. مثلاً دیدگاه کسی که از بازی تصوری استفاده می کند با فردی که از بازی دارای ساخت استفاده می کند متفاوت است. بایستی به یادداشت که تعریف واحدی در مورد بازی درمانی وجود ندارند، بلکه دیدگاه های فراوانی وجود دارند که از تجارب و تخصص استفاده کنندگان از بازی به عنوان یک ابزار درمانی ریشه گرفته می شوند.

از حدود سال های 1920 بازی درمانی مورد استفاده قرار گرفت. این فعالیت زمانی اتفاق افتاد که آنا فروید (1926) از بازی ها و اسباب بازی به عنوان وسیله ای برای برقراری ارتباط با کودکان مراجعه کننده به وی استفاده کرد. روان تحلیل گر دیگری که در زمینه کودک فعالیت می کرد ملانی کلاین (1923) بود که از بازی کودکان به عنوان پایه ای برای تفسیر خواسته های کودک استفاده می کرد و از سایر پیشگامان بازی درمانی می توان به دیوید لوی (1983) اشاره کرد.

ملدروم (1996) معتقد است که کاربرد بازی درمانی و استفاده عملی از آن می تواند بیانگر نظریه شکل دهنده آن باشد. او به عنوان مثال فعالیت یک درمانگر با کودکان مورد سوء استفاده قرار گرفته را بیان می کند. آنچه که از ارزیابی یک کودک مورد سوء استفاده قرار گرفته بدست می آید این است که وی هویت خویش را از دست داده است، نسبت به خود احساس مثبتی ندارد و نسبت به فردی که ارتکاب عمل نموده است، نوعی وابستگی تحریف شده احساس می کند. نیازمندی قوی و پر کششی نسبت به جدایی از خود نشان می دهد، احساس تعلق موجود در یک فضای مناسب ارتباطی را درک نمی کند هیچ حسی نسبت به خود ندارند نمی تواند خود را از فردی که وی را مورد آزار قرار داده است جدا کند. این اطلاعات باید برای بکارگیری نوع خاصی از بازی درمانی مورد استفاده بازی درمانگر قرار گیرد و نوع حمایت هایی که بازی درمانی قرار است به کودک ارائه دهد را مشخص کند. به اعتقاد او نظریه به جای اینکه خود را به عملکرد تحمیل کند، باید پشتیبان و حامی عملکرد باشد.
مرکزیت بازی در بازی درمانی

اصولی کلی وجود دارند که بر تمامی انواع مداخلات بازی درمانی حاکم هستند و متعلق به دیدگاه و یا روش خاصی در این رشته نیستند. کلیدی ترین بخش این فرایند عبارت است از کاربرد بازی های تخیلی که در زمان ارتباط میان بازی درمانگر، کودک و آنچه که وینی کات آن را “بازی در حضور فردی دیگر” می نامد. کودکی که وارد برنامه بازی درمانی می شود به صورتی فعال بازی می کند و به موضوعات پیچیدۀ محیط خود پاسخ می دهد و سعی می کند که آنها را بصورت جریانات قابل هدایتی برای خود درآورد. هنگامی که بازی با بازی درمانگری که سعی در قضاوت ندارد تقسیم می شود، اثرات منفی عصبانیت، فشار، غم، خجالت، و تحقیر می تواند به کمک بازی و ارتباط ناشی از آن التیام یابد.

هنگامی که کودک به صورت تخیلی بازی می کند، تحت هر شرایطی که بازی در حال انجام باشد، جهانی تخیلی شکل می گیرد، که می تواند انعکاسی از دنیای ذهنی وی باشد.

واندنبرگ (1986) می گوید برای اینکه بتوانیم انسان باشیم و به شیوه معنی داری در درون فرهنگی که به آن تعلق داریم، زندگی کنیم، نیازمند آن هستیم که در سیستمی بسیار پیچیده و ذهنی زندگی کنیم که غالباً تخیلی است. ارتباطات اجتماعی ما و ادراک ما از دنیای پیرامون و فرهنگ مان به ادراک ما از این سیستم تشکیل یافته از ارتباط کلامی و غیر کلامی متکی است. لطیفه ها، گوشه و کنایه ها، مهارت های مربوط به پیگیری مطلب، شیوه های بیان، همانند ارتباطات غیرکلامی از جمله نحوه نگاهف لبخند زدن تماماً بخشی از این سیستم هستند. گاهی اوقات بخشی از خجالت و تحقیری که کودک احساس می کند ممکن است به دلیل عدم آشنایی با این سیستم باشد مثلاً وقتی یک بزرگسال می گوید مثل اسپند روی آتش بودم این جمله برای کودکان فاقد مفهومی است که یک بزرگسال از بیان آن در نظر دارد.

کودکان دارای مشکل اغلب تصور می کنند که خود مسئول اتفاقاتی هستند که برای آنان پیش می آید. احساس حماقت و بی ارزشی می کنند. اضطراب ناشی از حس حماقت آنان و عدم توانایی ادراک جهان بزرگسالان خمیر مایه بسیاری از داستان های محلی شده است. قصه گویی برای کودکان در زمان برقراری یک رابطه درمانی با آنان می تواند از این نظر سودمند باشد که به آنان نشان دهد که دیگران نیز احساسات مشابهی با وی داشته اند. و این موضوع در تحکیم ارتباط بین درمانگر و کودک بسیار مفید است
ShortURL as Linkp.ir
linkp.ir/1vLG
نظرتان را بنویسید