زمانی که کمال الملک در این باغ نزد دوست خود رفته بود، یک روز صبح یک خدمه همراه صبحانه برای او یک لیوان شیر آورده بود ولی کمالالملک آن شیر را نخورد؛ سالار معتمد علت را جویا شد اما کمالالملک از گفتن علت امتناع میکرد، وقتی سالار معتمد فهمید که شیر فاسد بوده سنگی به طرف خدمه پرتاب کرد و کمالالملک برای واسطهگری بین سالار معتمد و خدمه قرار گرفت که به اشتباه سنگ به چشم کمالالملک برخورد کرد و وی نابینا شد».
معرفی باغ نشاط فیروزه

ذخیره سازی
0
0
اشتراکگذاری
گزارش تخلف
نظرتان را بنویسید
موارد بیشتر