خودشیفتگی یا نارسیسیسم چیست؟

خودشیفتگی یا نارسیسیسم چیست؟
ذخیره سازی
0
0
اشتراک‎گذاری
گزارش تخلف
Sara Ahmadi

خودشیفتگی چیست؟
خودشیفتگی با خود بزرگ بینی و نیاز عمیق به تایید خارجی (توسط دیگران) مشخص می شود. اصطلاح نارسیسیسم از اساطیر یونانی سرچشمه می گیرد، جایی که نارسیس، جوانی خوش چهره، عاشق بازتاب خود می شود. ویژگی های خودشیفتگی خفیف می تواند بی ضرر یا حتی مفید باشد (مانند اعتماد به نفس)، اما در نهایت اختلال شخصیت خودشیفته (NPD) یک وضعیت سلامت روان قابل تشخیص است.

انواع خودشیفتگی
همه خودشیفته ها یکسان رفتار نمی کنند. روانشناسان معمولاً بین دو نوع اصلی نارسیسیسم تمایز قائل می شوند. انواع خودشیفتگی شامل:
خودشیفتگی خود بزرگ بینانه: ویژگی های شخصیتی رایج این افراد شامل اعتماد بنفس بیش از حد، قاطعیت، توجه طلبی، از نظر اجتماعی مسلط و احساس اینکه مستحق موفقیت و تحسین هستند می باشد.
خودشیفتگی آسیب پذیر (پنهان): ویژگی های شخصیتی رایج این افراد شامل حساسیت بیش از حد، اضطراب، خودآگاه، میل به تحسین اما اجتناب از قرارگرفتن در معرض آن، خجالتی یا درونگرا به نظر رسیدن و احساس ناشناخته بودن و رنجش از آن است.

علائم خودشیفتگی (نارسیست ها چه کسانی هستند؟)
راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی خودشیفتگی را به عنوان یک اختلال پذیرفته و علائم خاصی را برای آن مشخص می کند. برخی از علائم رایج خودشیفتگی و افراد نارسیست شامل موارد زیر است:
احساس بزرگی که ناشی از تکبر است
مشغولیت با خیالات موفقیت، قدرت یا زیبایی
اعتقاد به خاص یا منحصر به فرد بودن
نیاز به تحسین بیش از حد
احساس برتری نسبت به دیگران
ایجاد روابط سطحی بر اساس موقعیت یا سود
دستکاری یا استثمار دیگران
فقدان همدلی
نیاز همیشگی برای در مرکز توجه بودن
حسادت به دیگران یا اعتقاد بر حسود بودن دیگران
رفتار متکبرانه و مغرورانه
حالت تدافعی یا عصبانی شدن در هنگام انتقاد
اغراق در دستاوردها و استعدادها
برای تشخیص خودشیفتگی، این صفات باید پایدار باشند و باعث آسیب قابل توجهی در زمینه های اجتماعی، شغلی یا سایر زمینه های زندگی شوند.

علت خودشیفتگی چیست؟
خودشیفتگی با ترکیبی از عوامل ژنتیکی، محیطی و اجتماعی شکل می گیرد. علت خودشیفتگی می تواند یکی یا ترکیبی از موارد زیر باشد:
تجارب دوران کودکی: تمجید بیش از حد، انتقاد بیش از حد، بی توجهی یا سوء استفاده، همگی می توانند در ایجاد شخصیت خودشیفته نقش داشته باشند.
ژنتیک: برخی از ویژگی های شخصیتی ممکن است ارثی باشد.
تأثیرات فرهنگی: جوامعی که برای دستاوردها و تصویر فردی ارزش بسیار زیادی قائل هستند، ممکن است رفتار خودشیفته را در مردم خود پرورش دهند.
توجه به این نکته مهم است که خودشیفتگی در اغلب موارد به عنوان یک مکانیسم دفاعی برای مقابله با احساسات عمیق بی کفایتی یا ناامنی ایجاد می شود.

درمان خودشیفتگی
درمان خودشیفتگی، به ویژه اختلال شخصیت خودشیفته (NPD) می تواند چالش برانگیز باشد، اما بهبود با رویکرد صحیح امکان پذیر است. از آنجایی که خودشیفتگی عمیقاً در خودانگاره، مکانیسم‌ های دفاعی و زخم‌ های عاطفی ریشه دارد، درمان بر تقویت خودآگاهی، همدلی و مهارت‌ های بین فردی سالم‌ تمرکز دارد. در ادامه به بررسی رایج ترین روشهای درمان خودشیفتگی می پردازیم.

روان درمانی (گفتار درمانی)
درمان اولیه خودشیفتگی روان درمانی طولانی مدت است. چندین روش روان درمانی وجود دارد که می توانند به درمان خودشیفتگی کمک کنند. این روشها شامل:
درمان شناختی رفتاری (CBT): این روش به فرد کمک می کند تا الگوهای تفکر تحریف شده را بشناسد و تغییر دهد. همچنین به باورهای غیر واقعی در مورد برتری، استحقاق و حساسیت به انتقاد می پردازد.
طرحواره درمانی: این روش بر بر تجربیات اولیه زندگی که رفتارهای خودشیفته را شکل می دهند، تمرکز می کند و هدف آن بازسازی طرحواره های عاطفی عمیق (مانند رها شدن یا بی لیاقتی) است.
روان درمانی: این روش انگیزه های ناخودآگاه، زخم های دوران کودکی و مکانیسم های دفاعی را بررسی می کند. همچنین انعکاس خود و بینش بهتر نسبت به رفتار و تأثیر خود بر دیگران را تشویق می کند.

گروه درمانی
این روش فرصت هایی را برای تمرین همدلی و ارتباط ارائه می دهد. همچنین به افراد کمک می کند بازخورد دریافت کنند و بیاموزند که چگونه بر دیگران تاثیر می گذارند.

دارو
در حالی که هیچ دارویی به طور خاص برای خودشیفتگی وجود ندارد، در صورت وجود مشکلات دیگر همراه با خودشیفتگی داروهای روانپزشکی ممکن است به مدیریت آنها کمک کند. برخی از داروهایی که ممکن است تجویز شوند شامل داروهای ضد افسردگی (برای افسردگی یا نوسانات خلقی)، تثبیت کننده های خلق و خو (برای اختلالات عاطفی) و داروهای ضد اضطراب می باشند.

چگونه با افراد خودشیفته رفتار کنیم؟
برخورد با افراد خودشیفته می تواند تا حدی چالش برانگیز باشد. اگر در زندگی خود فردی خودشیفته دارید، چندین راهکار وجود دارند که ممکن است برخورد با آنها را راحت تر کند. این راهکارها شامل موارد زیر است:
تعیین حد و مرز: در مورد اینکه چه رفتاری قابل قبول است واضح و قاطع باشید. خودشیفته ها اغلب برای حفظ کنترل، مرزهای دیگران را کنار می زنند.
رفتار آنها را شخصی نگیرید: رفتار افراد خودشیفته بیشتر به آنها مربوط می شود تا شما. سعی کنید چیزهای آزاردهنده ای را که می گویند یا انجام می دهند درونی نکنید.
واکنش های عاطفی را محدود کنید: افراد خودشیفته ممکن است برای حفظ کنترل واکنش های عاطفی را از سوی شما تحریک کنند. در صورت امکان با آرامش و منطقی پاسخ دهید.
به دنبال کمک باشید: صحبت با یک درمانگر، گروه پشتیبانی یا دوست مورد اعتماد می تواند به شما در پردازش احساسات و تعیین مرزهای سالم تر با افراد خودشیفته کمک کند.
جدا شدن: در موارد شدید، ممکن است قطع ارتباط با فرد خودشیفته برای حفظ رفاه شخصی ضروری باشد.

مردان نارسیست
خودشیفتگی، به‌ ویژه در مردان، موضوعی قابل توجه است، زیرا برخی عوامل اجتماعی و فرهنگی می‌ توانند ویژگی‌ های خودشیفتگی را در مردان شکل دهند. مردان خودشیفته ممکن است رفتارهای مختلفی از خود نشان دهند، از جذاب و با اعتماد به نفس گرفته تا دستکاری و کنترل کننده، که می تواند تاثیر عمیقی بر روابط، کار و زندگی اجتماعی آنها داشته باشد. مردان خودشیفته اغلب در ابتدا جذاب هستند. آنها ممکن است توجه و محبت زیادی را به شریک خود بدهند، اما این رفتار مشروط است و به جای مراقبت واقعی، بر کسب تحسین و کنترل متمرکز است. برخی از رفتارهایی که مردان خودشیفته در رابطه از خود نشان می دهند شامل:
در ابتدا، مردان خودشیفته ممکن است شریک خود را ایده آل کنند و به آنها این حس را بدهند که مهم ترین فرد در جهان هستند. اما با گذشت زمان، از آنجایی که مرد خودشیفته ممکن است کمتر احساس تحسین کند، شریک خود را بی ارزش و تحقیر می کند و محبت را کنار می گذارد.
مردان خودشیفته اغلب احساسات شریک خود را دستکاری می کنند تا به اهداف خود برسند. آنها ممکن است از تاکتیک‌ هایی مانند گسلایتینگ، احساس گناه یا بازی با قربانی استفاده کنند. آنها همچنین ممکن است رفتارهایی را انجام دهند که شریک خود را در عدم تعادل و ناامنی قرار دهند.
مردان خودشیفته علیرغم اینکه می توانند در مکالمات جذاب و مسلط باشند، اغلب با صمیمیت عاطفی دست و پنجه نرم می کنند. روابط آنها ممکن است سطحی به نظر برسد زیرا آنها بیشتر بر ستایش و تحسین سطحی تمرکز دارند تا حمایت عاطفی متقابل.
مردان خودشیفته اغلب می خواهند جنبه هایی از زندگی شریک خود را کنترل کنند، از ظاهر گرفته تا تصمیماتشان. این امر ممکن است شامل حسادت و حس مالکیت باشد. آنها می خواهند احساس قدرت کنند و تسلط خود را در رابطه حفظ کنند.
از آنجایی که مردان خودشیفته تمایل به تحسین مداوم و تایید خارجی دارند، ممکن است بیشتر مستعد خیانت باشند. همچنین فقدان همدلی عاطفی می‌ تواند خیانت به پارتنر را برای آنها آسان‌ تر کند.

ShortURL as Linkp.ir
linkp.ir/n5Q0p
نظرتان را بنویسید