واخواهی از دادنامه کیفری

واخواهی از دادنامه کیفری
ذخیره سازی
0
0
اشتراک‎گذاری
گزارش تخلف
heyvalaw
اگر محکوم علیه در هیچ یک از جلسات دادگاه حاضر نبوده و لایحه هم ارسال نکرده باشد می تواند در مهلت 20 روز از دادنامه کیفری که برای او صادر شده است ، واخواهی کند البته به جز مواردی که محکوم به جرائم حدی شده باشد .

برای مشاوره واخواهی از دادنامه کیفری 

واخواهی از نظر لغوی به معنای اعتراض می باشد و در اصطلاح حقوقی به اعتراض نسبت به شکایتی گفته می شود که محکوم علیه آن غائب باشد یعنی شخصی به صورت غیر حضوری در دادگاه محکوم شده است ، سپس نسبت به آن حکم غیابی در دادگاهی که حکم را صادر کرده است ، اعتراضش را مطرح کند . بنابراین بکار بردن این کلمه در مورد احکام حضوری ، بی معنا خواهد بود .

در تعریف دادنامه می توان گفت دادنامه رأی کتبی قاضی نسبت به پرونده حقوقی یا کیفری است که روند رسیدگی به آن تمام شده است . معمولا پس از پایان بررسی ‌های لازم درمورد پرونده ‌های قضایی یک رأی قضایی از طرف قاضی اعلام می شود و پس از‌ آن دادنامه صادر می ‌شود .

حال ممکن است برای شخصی که به صورت غیابی در پرونده ای کیفری محکوم شده و برای او دادنامه صادر شده است این سوال پیش بی آید که امکان واخواهی از رای صادره را که توسط دادگاه در دادنامه انشا شده است دارد یا خیر ؟

در این مقاله ضمن تعریف واخواهی از دادنامه کیفری به بیان شرایط و مراحل واخواهی از دادنامه کیفری یا نحوه اعتراض به رای غیابی می پردازیم .




واخواهی از دادنامه کیفری چیست
 گفتیم که پس از محاکمه غیابی و محکوم شدن متهم ، برای محکوم‌ علیه غایب ، حق واخواهی ایجاد می‌ شود . حق واخواهی به این معنا است که محکوم‌ علیه رأی غیابی حق دارد با رعایت ترتیبات و تشریفات قانونی به رأی غیابی اعتراض کند و دادگاه صادرکننده رأی غیابی نیز بر خلاف قاعده فراغ دادرس ، مکلف به رسیدگی مجدد می ‌شود .

 باید توجه داشت که دادگاه صادرکننده رأی غیابی باید در رأی خود به غیابی بودن و حق واخواهی محکوم‌علیه اشاره کند اما اگر اشاره نکند ، رأی را از حالت غیابی بودن خارج نمی کند و معترض را از حق واخواهی رای غیابی محروم نخواهد کرد . چنانچه دادگاه بر اثر اشتباه ، رأی غیابی را حضوری یا بالعکس اعلام کند ، نیز تأثیری در ماهیت امر ندارد .

 در تعریف واخواهی از دادنامه کیفری یا نحوه اعتراض به رای غیابی می توان گفت مطابق با مفاد ماده 217 قانون آیین دارسی کیفری ، در تمامی جرایم مربوط به حقوق ‌الناس و نظم عمومی که همان جرایم غیر قابل گذشت می باشند اگر جنبه حق ‌اللهی نداشته باشند ، چنان چه متهم یا وکیل او در جلسه دادگاه حاضر نباشند و لایحه نیز ارسال نکرده باشند ، دادگاه می ‌تواند حکم غیابی صادر کند و متعاقب صدور رای در دادگاه کیفری ، آن فرد محکوم‌ شده نیز می ‌تواند به این حکم غیابی اعتراض کند که این‌‌ همان واخواهی کیفری خواهد بود .

 در دعاوی مربوط به حقوق‌ الله اصولا امکان صدور حکم غیابی وجود ندارد . مثلا در هیچ یک از جرایم حدود الهی نمی ‌توان رای غیابی مبنی بر محکومیت افراد صادر کرد .‌‌ همانطور که می ‌دانیم 9 جرم حدی در قوانین جزایی ما وجود دارد که عبارت از زنا ، لواط ، تفخیذ ، مساحقه ، قوادی ، قذف ، شرب خمر ، محاربه و افساد فی ‌الارض و در ‌‌نهایت نوع خاصی از سرقت است که سرقت حدی نام دارد .

 البته محاکم کیفری می ‌توانند در خصوص جرایم حق ‌اللهی غیابا حکم برائت متهم را صادر کنند اما غیاباً امکان صدور حکم محکومیت در این دسته از جرایم وجود ندارد . در نتیجه چون هیچ موقع در این جرایم رای به صورت غیابی صادر نخواهد شد پس در این موارد بحث واخواهی از رای صادره هم منتفی خواهد بود .

 در آیین دادرسی کیفری باید به یک نکته مهم دیگر نیز توجه شود و آن این است که حاضر شدن یا نشدن متهم یا وکیل او در مرحله دادسرا و تحقیقات مقدماتی ، ملاک تعیین حضوری بودن یا غیابی بودن حکم صادره از دادگاه نیست . بلکه ملاک حضوری بودن یا غیابی بودن حکم ، حاضر شدن یا حاضر نشدن متهم یا وکیلش در دادگاه است .

 در نتیجه باید میان دادسرا و دادگاه نیز تفاوت قائل شویم . بنابراین اگر متهم در دادسرا حاضر شود اما در هیچ یک از جلسات دادگاه حاضر نبوده و وکیل نیز به دادگاه نفرستد و لایحه دفاعیه نیز ارسال نکند ، در این حالت باز هم حکم صادره ، غیابی خواهد بود . در جرایم قابل ‌گذشت آغاز جریان رسیدگی قضایی به پرونده کیفری منوط به آن است که شاکی خصوصی شکایت خود را مطرح کند .

 به این صورت که با تنظیم شکوائیه (شکایت ‌نامه) به مراجع قضایی یعنی دادسرا مراجعه و از این طریق درخواست خود را برای رسیدگی به موضوع مورد ادعای خود به آن ها اعلام کند . در جرایم غیر قابل‌ گذشت نیز بدین ‌نحو است که آغاز و توقف فرایند رسیدگی منوط به طرح شکایت از جانب شاکی خصوصی نیست و دادستان نیز به‌عنوان مدعی‌العموم می‌ تواند تعقیب پرونده‌ کیفری را آغاز کند و آن را برای انجام تحقیقات به بازپرس ارجاع دهد .

 برای محکوم ‏علیه رأی غیابی ، حقی‏ تحت عنوان حق واخواهی وجود دارد تا با اعمال آن بتواند معایب دادرسی غیابی را که‏ امکان ضایع شدن حق متهم را به دنبال دارد ، از بین ببرد . محکوم‏ علیه رأی غیابی می ‏تواند از حق واخواهی خود صرف نظر نموده که در این صورت چنانچه رأی قابل تجدید نظر خواهی‏ باشد ، می‏ تواند از تجدید نظر خواهی استفاده‏ نماید .

 در مرحله واخواهی می‏ توان رأی‏ غیابی را تغییر داد ، اما امکان تشدید رأی غیابی با تفسیر قانون به نفع متهم در تضاد است . در رسیدگی به واخواهی ، چنانچه‏ قاضی تشخیص دهد وقت دادرسی تعیین می شود و طرفین را هم به جلسه دعوت می ‏کند ، اما اگر‏ نیازی به تشکیل جلسه وجود نداشته‏ باشد .

 قاضی می ‏تواند در وقت فوق ‏العاده و بدون‏ حضور طرفین ، رسیدگی به درخواست واخواهی را انجام‏ دهد . 



حتما بخوانید: تفاوت دادسرا و دادگاه







شرایط و مراحل واخواهی از دادنامه کیفری
برابر ماده 406 قانون آئین دادرسی کیفری سال 1392 : در تمام جرائم ، به استثنای جرائمی که فقط جنبه حق اللهی دارند ، هرگاه متهم یا وکیل او در هیچ یک از جلسات دادگاه نه دادسرا حاضر نشده باشد و لایحه دفاعیه هم نفرستاده باشد ، دادگاه پس از رسیدگی ، رأی یا حکم غیابی صادر می کند .

 در این صورت ، چنانچه رای دادگاه مبتنی بر محکومیت متهم باشد ، ظرف بیست روز از تاریخ ابلاغ واقعی ، قابل واخواهی در همان دادگاه است و پس از انقضای مهلت واخواهی برای اشخاص مقیم خارج از کشور دو ماه است . در تبصره 2 ماده 406 قانون آئین دادرسی کیفری اگر از حکم غیابی صاده از دادگاه ظرف مهلت مقرر 20 روزه واخواهی نشود ، پس از انقضای مهلت های واخواهی و تجدید نظر یا فرجام به اجرا گذاشته می شود .

 رأی دادگاه هیچ وقت نسبت به‏ شاکی و یا دادستان و یا رییس حوزه قضایی‏ و… غیابی محسوب نمی‏گردد و فقط نسبت‏ به متهم پرونده است که با جمع شرایط قانونی ، محکوم رأی غیابی به حساب می ‏آید .

 دادخواست واخواهی توسط محکوم حکم غیابی باید در مهلت مقرر به همان دادگاهی تقدیم شود که رأی غیابی را صادر کرده است و در ضمن این دادخواست واخواه باید دلایل و مدارکی بیاورد که ثابت کند درخواست واخواهی یا اعتراض او خارج از مهلت مقرر صورت نگرفته است .

یک سری شرایط وجود دارد که به واسطه وجود آن ها اگر محکوم به حکم غیابی در مهلت بیست روز مقرر در ایران یا دو ماه مقرر برای متهم مقیم خارج از کشور برای واخواهی اقدام نکرده باشد می تواند پس این مهلت ها هم اقدام به ارائه دادخواست واخواهی نماید .

 مرضي كه مانع حركت است .

 فوت يكي از والدين يا همسر يا اولاد .

 حوادث قهريه از قبيل سيل، زلزله و حريق كه بر اثر آن تقديم دادخواست واخواهی در مهلت مقرر ممكن نباشد .

توقيف يا حبس بودن به نحوي كه نتوان در مهلت مقرر دادخواست واخواهي تقديم كرد .

هرگاه حکم دادگاه ابلاغ واقعی نشده باشد ، محکوم علیه می تواند ظرف بیست روز از تاریخ اطلاع ، واخواهی کند که در این صورت ، اگر حکم اجرا شده باشد ، متوقف می شود و متهم تحت الحفظ به همراه پرونده به دادگاه صادر کننده حکم اعزام می شود . این دادگاه در صورت اقتضاء نسبت به اخذ تأمین یا تجدیدنظر در تأمین قبلی اقدام می کند .

 محکوم علیه اگر دادخواست واخواهی بدهد ، پرونده باید مجدداً بطور کامل مورد رسیدگی قرار بگیرد ، بنابراین واخواهی نسبت به بخشی از حکم ، امکان پذیر نمی باشد .



در ادامه بخوانید: فوت متهم در پرونده های کیفری


برای دریافت اطلاعات بیشتر در خصوص واخواهی از دادنامه کیفری ، به کانال تلگرام حقوق کیفری مراجعه نمایید . کارشناسان مرکز مشاوره حقوقی دینا نیز آماده اند تا با ارائه خدماتی در زمینه مشاوره حقوقی تلفنی دینا به سوالات شما عزیزان پیرامون واخواهی از دادنامه کیفری پاسخ دهند . 










سوالات متداول


1- آیا از دادنامه کیفری هم می توان واخواهی کرد ؟
واخواهی در پرونده کیفری مانند پرونده حقوقی وجود دارد به جز در جرایم مربوط به حقوق الله یا جرایم حدی که امکان واخواهی از رای غیابی نیست .


2- اگر در پرونده مربوط به سرقت حدی رای غیابی صادر شود محکوم علیه می تواند واخواهی کند ؟
در جرایم مربوط به حقوق الله یا حدود الهی متهم حق واخواهی ندارد که در متن مقاله توضیح داده شده است .


3- آیا شاکی پرونده اگر رای به ضررش صادر شده باشد و غایب باشد می تواند واخواهی کند ؟
 رأی دادگاه هیچ وقت نسبت به‏ شاکی و یا دادستان و یا رییس حوزه قضایی‏ و… غیابی محسوب نمی ‏گردد و فقط نسبت‏ به متهم پرونده است که با جمع شرایط قانونی ، محکوم رأی غیابی به حساب می ‏آید .

منبع : واخواهی از دادنامه کیفری
ShortURL as Linkp.ir
linkp.ir/D34q
نظرتان را بنویسید